کاوش

***جستجو های من***

کاوش

***جستجو های من***

جوک

دختران در سنین مختلف چه می خواهند؟ نویسنده: مهران


دختران در سنین مختلف چه می خواهند؟


یـک دختـر یک مـرد را می خواهد - یک مرد ثروتمند، موفق،
جـذاب، تنومند، با استعداد، با محبت، پدری مهربان بـرای
فرزندانش و یا یک دوست... جـزئیات متفاوت میـباشد امـا
یک نکته اساسی وجود دارد و آن این است که او یـک مـرد
را می خواهد. مرد مطلوب هر دختری همچـنانـکه سنش
افزایش می یابد دستخوش تغییر میگردد:


دختر 22 ساله: او یک شاهزاده در قصر را می خواهد. دخـتـر در ایـن سـن ممکن است مدعی آن گردد که واقع بین میباشد و دنیا را از میان عینک رنگـین مشاهده نمیکند. امـا او هیچگاه اقرار به آرزوی داشتن یک مرد ایده آل نـخواهـد کـرد. آن مـرد باید خوش قیافـه، جذاب و مشهور باشد. او باید پولدار باشد نه زیاد پولدار اما همیشه در حسابش پول به اندازه کـافی داشته باشد. البته او باید سخاوتمند باشد تـا پولهایش را بـرای همسـرش خـرج کند. او باید زرنـگ و با هوش بـاشـد کـه بـرای بـرخی دخـتران با اهمیت تر از خوش قیافه بودن میباشد. او باید شوخ طبع، ورزشکار، شیک پوش، رمانتیک و شـنونده خوبی باشد. بله خصوصیات و صفات آن مرد بسیار طولانی است. دخـتر مـردی را میخواهد که او را بپرستد و او را با گذاشتن گلها، هدایا و دادن وعده عشق ابدی و جاویدان تـبدیل به الهه گرداند.


دختر 32 ساله: تنها یک مرد خوب را می خواهد. او بـالاخره عیـنک رنگارنگ خود را کنار نهاده و خود را از توهمات و خیالپردازیهای رمانتیک خلاصی بخشیده است. بـنابراین مرد مطلوب وی نیازی ندارد یک قهرمان باشد- او باید خـوش قیـافـه، دارای رفـتـار شـایـسته، شغل با درآمد مکفی، یک ماشین خوب، یک خانه خوب و یک حساب بانـک خـوب باشـد. همچنین آن مرد باید کیسه خرید را نیز از سوپر مارکت حمل کند، غـذاهـایـی کـه دخـتـر درست میکند را دوست داشته باشد، به جوکهایش بخندد،تاریخهای پر اهمیت را بخاطر بسپـارد: مانند روز تـولد مـادر دختر و حـداقـل هفته ای یکبار ابراز محبت کند: همان مرد خانواده دوست مهربان.


دختر42 ساله: تنها یک مرد را می خواهد. یـک مـرد مـعمولی که ستاره سینما نبوده و می تـواند جای داشتن عضلات قوی در بدنش حتی شکم هـم داشـته باشد. الـبـتـه در صورتی که لباسش آن را کاملا بپوشاند. سر فاقد مو نیز زیاد نفـرت انـگیـز نـخـواهـد بود. کـافی اسـت آخـر هفـته صـورت خـود را اصـلاح کنـد و آنقدر نیرو داشته باشد تا بتواند در کارهای منزل کمک کند و به جوکـهایش نیز بخندد و سرش را بـه نشانه گوش دادن تکان دهد، او را ماهی یکبار از خانه بیرون ببرد، او را تا سوپرمارکت برده و بـاز گرداند و تا تمام بدن خانم در ماشین قرار نگرفته حرکت نکند.


دختر 52 ساله: او می خواهد...خوب دختر تنها با آن مرد زندگی می کنـد. چقدر خوب اسـت اگـر آن مـرد هنـوز اسـم او را بـخاطـر داشتـه بـاشد و فـراموش نکــند که آخر هفته صورتش را اصلاح کند، بعضی اوقـات بـه سلـمانی بـرود، لبـاس زیـر و جـورابهـای خــود را گـهگاهـی عـوض کنـد، زیـاد پـول قرض نگیرد، در اماکن عمومی مراقب رفتار خود باشـد، زمانی که با فردی صحبت می کند خوابش نبرد... در این سن دختر انتظار زیادی ندارد او تنها خواستار حداقل می باشد.


دختر 62 ساله: مردی را میخواهد کـه زیـاد مزاحمش نگردد. آن دختر باید خیلی خوش شانس باشد تا مرد آنقدر ترسناک نباشد تا نوه هایش بـا دیـدنـش بـه گـریه بـیافتند و یا هنوز بخاطر داشته باشد که توالت در کجا قرار دارد، دندانهای مصنوعیش کجا هستـنـد، اکنون چه ماهی از سال میباشد، زمانی که میخنند به چه چیزی دارد میخـنـدد و یا این زن که با او زندگی میکند کیست؟! زن میخواهد مرد آنقدر توانا باشد که بـدون کـمک وی صبـح از خواب بـیـدار شـده و لبـاس مـناسب به تن کند. بزرگترین آرزوی وی آن است که نگهداری مرد زیاد پر هزینه نبوده و یا جایی را بتواند در خـانـه بیابد که صدای خرناسهای مرد به گوشش نرسد.


دختر 72 ساله: خوب بعضی دخترهـا تا ایـن سـن هـم عمر می کنند اما مردان چطور؟ آیا مطمئن هستید او هنوز نفس می کشد


حال آنکه پسران چه می خواهند


دختر ها جواب هاتون بعد از تایید منتشر می شه !


درس ها یی برای زندگی

۱-مشکلات حل نگردیده، تکامل یافته و ساختارشان تغییر می یابد. ابعاد، تاثیرات و هزینه هایشان نیز فزونی می یابد.

2- اعتماد بیش از حد به تکنولوژی خطاست. از هر اطلاعاتی نسخه پشتیبان تهیه کنید.

3-اجازه دهید اعمالتان گویای ارزشهایتان باشند.

4- شاد زیستن خودخواهی نیست. بلکه حق بدیهی هر انسانیست.

5- در پی شادی بودن نیز حق انکار ناپذیر هر فردی است اما همیشه شاد بودن نه.

6-وظیفه شاد کردن شما بر عهده خود شماست نه فرد دیگری.

7-شما مسئول نحوه رفتار دیگران با خودتان نیستید بلکه تنها مسئول واکنش هایتان میباشید.

8- هرگاه خودتان شخصا برای زندگی تان تصمیم نگیرید، دیگران افکار و عقایدشان را بر شما تحمیل کرده و جای شما تصمیم خواهند گرفت.

9- حقایق تلخ این دنیا: چیزی بنام عدالت در این جهان وجود ندارد - زندگی منصفانه نیست - خوبها همیشه پیروز نخواهند شد.

10- محبوبیت و شهرت ملاکهای خوبی برای سنجش عملکرد، ارزش و خوشبختی فرد نمیباشند.

11-هر کاری را که شما انجام میدهید گویای نحوه عملکرد شما در دیگر کارهاست و دنیای خارج شما منعکس کننده دنیای درونی شماست. افراد بی نظم افکار آشفته ای نیز دارند.

12- خلاء درونی (عاطفی و شخصیتی) خود را با هر چیزی پر نکنید.

13-چاله هایی که شما قبلا یکبار در آنها فرو افتاده اید، هنوز سر جایشان قرار دارند.(کنایه از اشتباهات گذشته که باید مراقب باشیم مجددا تکرارشان نکنیم)

14- عنوان شغلی شما تعیین کننده شما نیست، شخصیت شما بهترین معرف شماست.

15- حقوقی که شما در زندگی ندارید: که نیازهایتان توسط فرد دیگری تامین گردد و آنکه تمام انتظارات و پیش بینیهایتان محقق گردند.



تفاوت مردان و زنان در استرس


نویسنده: مهران



1-هورمونهای اصلی استرس کورتیزول، اپی نفرین و اکسی توسین میباشند.


2-هر دو هورمون کورتیزول و اپی نفرین باعث افزایش فشار خون و سطح قند خون میشوند. هورمون کورتیزول به تنهایی باعث کاهش کارایی سیستم ایمنی بدن میگردد.


3-پس از ترشح دو هورمون اپی نفرین و کورتیزول هورمون اکسی توسین نیز از مغز ترشح می گردد تا اثرات دو هورمون نخست را تعدیل کند. هورمون اکسی توسین عواطف آرام بخش و حس مراقبت را افزایش میدهد.


4-در شرایط استرس زا میزان ترشح دو هورمون اپی نفرین و کورتیزول در زنان و مردان یکسان میباشد، اما میزان ترشح هورمون اکسی توسین در زنان بسیار بیشتر از مردان است.


5-حیوانات و انسانهایی که سطح هورمون اکسی توسین در بدن آنها بالاست آرام تر، آسوده خاطر تر و اجتماعی تر بوده و کمتر مضطرب میباشند.


6-هورمون تستوسترون مردان اثرات آرام بخشی اکسی توسین را بی اثر و هورمون استروژن زنان آن را تقویت میکند.


7-بنابراین زنان بهتر از مردان با استرس کنار می آیند.


8-پاسخ به استرس در مردان از نوع "جنگ یا گریز" و در زنان از نوع "مراقبت (از فرزندان) ، معاشرت و مصالحه" میباشد.


9-مراقبت شامل فعالیتهای مراقبت و نگهداری (فرزندان) که در جهت حفاظت از خود و فرزندان طراحی گردیده و باعث افزایش حس ایمنی و کاهش اضطراب و پریشانی در مادر میگردد. معاشرت و مصالحه شامل ایجاد و حفظ شبکه های اجتماعی میباشد.


10-زنان هنگام مواجهه با استرس سعی میکنند با دیگران به ویژه زنان تماس اجتماعی برقرار کرده و وقت خود را صرف مراقبت و رسیدگی بیشتر به فرزندان خود کنند. زنان تمایل دارند با ایجاد ارتباطات انسانی و تشکیل وحدت و یگانگی از مزایای امنیت و ایمنی موجود در گروه برخوردار گردند.


11-کنار آمدن با استرس در زنان بصورت یافتن حمایت اجتماعی و احساسی بمنظور صحبت کردن درباره تجربه احساسات، مرور وقایع روی داده و کاری که باید (در راه حل مشکل) صورت گیرد، انجام میگیرد.


12-مردان معمولا فعالیت گریز و خلاصی جستن را برای تخفیف استرس بر می گزینند. ایجاد سرگرمی و تفریح آرامبخش و یا اعتیاد به کار را به عنوان گریزگاه انتخاب میکنند.


13-از آنجایی که اعتماد بنفس در مردان از کفایت در عملکرد (موفقیت شغلی، برتری در رقابت ها و چالش ها، انجام وظایف) و در زنان از کفایت در روابط (ایجاد و حفظ آنها) نشات میگیرد، زنان معمولا هنگامی که خود را قربانی روابط کرده و نیازهای خود را نادیده میگیرند، و مردان زمانی که دستیابی به موفقیت و برتری را به هر قیمتی می پذیرند، دچار استرس میشوند.


14-شکست و ناکامی در روابط برای زنان، و شکست و ناکامی در عملکرد برای مردان از بزرگترین عوامل استرس زا در میان دو جنس میباشند.


15-بنابراین زنان با ایجاد ارتباط کلامی و احساسی و مردان با خلوت گزینی و سرگرم کردن خود با فعالیتهای انحرافی با استرس کنار می آیند.


16-از آنجایی که مردان باید استوار و قوی باشند مشکلات خود را انکار میکنند.


17-مردان افسردگی خود را بیشتر با بیان علایم جسمی افسردگی (نظیر سردرد) به اطلاع دیگران میرسانند تا با بیان احساسات خود.


18-مردان علایم بارز افسردگی را کمتر بروز میدهند (گریستن، اندوه، از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که در گذشته لذت بخش بوده اند). اما در مقابل تحریک پذیر تر و پرخاشگر تر می گردند.


19-مردان با از دست دادن عزیزان خود نیز بطور متفاوت از زنان واکنش نشان میدهند. این باور قالبی که بروز احساسات نشانه ضعف مردان است و مردان بایستی در مقابله با ناملایمات و سختیهای زندگی استوار و با استقامت باشند، مردان مسئولیت کامل سوگواری خود را بعهده گرفته واندوه و سوگ خود را سرکوب میکنند. این سرکوب کردن اندوه دوره سوگواری را افزایش داده و به افزایش خشم، پرخاشگری، سوء مصرف الکل و مواد مخدر، افزایش کلسترول و فشار خون و دردهای جسمانی می انجامد.


20-از آنجایی که مردان در بیان آزادانه احساسات خود ناتوانند، با انجام فعالیت بیشتر با اندوه مقابله میکنند. اضافه کاری میکنند و یا زیاد به سفرهای کاری میروند. و یا به رفتارهای مخاطره آمیزی همچون روابط جنسی وسواسی و یا ورزشهای پرخطر روی می آورند و یا به الکل و یا سایر مواد مخدر گرایش پیدا میکنند.


21-مردان در برابر فوت عزیزان خود تمایل به احیاء، ترمیم، بازسازی (روابط و شرایط) و بازگشت هر چه سریعتر به وضعیت عادی را از خود بروز میدهند. اما زنان تمایل دارند بروی فرد از دست رفته و احساسات جاری خود تمرکز کنند.


22-زنان اندوه و سوگ خود را ابراز و آن را با دیگران تسهیم میکنند و به گذشته مینگرند. اما مردان دردهای خود را به زبان نیاورده و معمولا اندوه خود را انکار میکنند. مردان اشکهای خود را پنهان میکنند و خشم را جایگزین اندوه میکنند.


23-مردان از گریه کردن شرم دارند، بنابراین با احساس خشم جلوی گریستن خود را میگیرند. زنان بالعکس ازاینکه ابراز خشم کنند احساس شرم میکنند بنابراین به گریه متوسل میشوند.


24-صحبت کردن و ابراز احساسات برای مردان دشوار است، چراکه در سرشت و ماهیت مردان نیست که از دیگران طلب کمک و یاری کنند. مردان تنها هنگامی که به نقطه بحران میرسند تقاضای کمک میکنند.


25-چنانچه میخواهید مردان را به صحبت کردن وادار کنید، آنها را در فعالیتی درگیر سازید. مثلا اگر شوهرتان از موضوعی اندوهگین است و به ماهیگیری نیز علاقمند است با وی به ماهیگیری بروید و خواهید دید که چگونه به حرف می آید.


26-مردان تمایل دارند تا احساسات خود را در قالب فعالیتها،کارها و اعمال بروز دهند، و معمولا اندوه خود را بطور فیزیکی و نه احساسی تجربه میکنند. آنها غم و اندوه خود را با تمرکز بر فعالیت های هدف محور که باعث برانگیختن تفکر، انجام دادن و عمل کردن میشود بروز میدهند. برای مثال چنانچه مردی حیوان خانگی خود را از دست بدهد جای گریستن و صحبت کردن درباره حیوان خانگی خود با دیگران (مانند زنان)، شروع به حفر زمین برای دفن حیوان میکند. و یا به یادگار یک گیاه را در محل دفن حیوان میکارد. و یا شعری را در وصف حیوان محبوب خود میسراید. مرد با این کارها هم حس کفایت خود را حفظ میکند و هم از اندوه می گریزد.


27-مردان نیز مانند زنان می گریند اما بیشتر در خلوت خود.


.

شخصیت

انواع شخصیت



  • جستجو گر: ماجرا جو و مخاطـره طـلب. او تـرسی از برهم زدن قوانین و عادتها ندارد.
  • رهبر: یک انسان اهل ریسک که دوست ندارد هیچ فرصتی را از دست بدهد. یک رهبر همیشه نسبت به هوادارانش بی نهایت با وفا و صادق است.
  • سنت گرا: با تـجـهـیز به حـواس پـنجگانه و بـکـارگیری مهارتهای عملی در طلب پایداری و استواری است. دوستانش او را قابل اعتماد می پندارند.
  • فرد گرا: در مسیـرهایش مستقل است. او شخصی کنجکاو و مملو از شگفتی و مسائل غیر منتظره می باشد.
  • یاغی: یک قـلب شـکاک کـه روحـیـه ستیزه جویی داشته و فقط از خود طرفداری می کند.
  • بخشنده: انسانی بسیار سخاوتمند که دوست دارد همه را یاری و کمک نماید.
  • خالق: کنجکاو و احسـاسـاتی بـه هـمراه مـزاجـی آتشین، دوست دارد از طریق موازنه، جهان را به مکانی مناسبتر مبدل کند.
  • قهرمان: یک بـرنـده طـبـیعـی، قـهــرمان با سختیها و مشقات زندگی با تحمل و شجاعت برخورد می کند.
  • پشتیبان: آرام و منطقی، دیـگران بـه او اطـمیـنان کرده و نقطه ای قابل اتکا برای خود می دانند.
  • یکسان ساز: فردی بـا تـجربه و تـوانا که میتواند خودش را با هر وضعیتی تطابق دهد.
  • ملاحظه گر: ذاتا" محـتـاط و هـوشـیـار اسـت. مـوقـیـعت ها و دیـگران را پیش از انجام اعمال نابهنگام، مشاهده و مراعات می کند.

انواع عشق



  • رومانتیک. اگر شـمـا آدمـی رمـانـتـیک هستید، عشق همه چیز شما است؛ یک ارتباط عمیق بین معنویت، جنسیت و احساس.
  • احساسی. عشق شما شدید و آتشین است. در لحظه زندگی می کنید.
  • مقدر: باور دارید که عشق از قبل مقـدر و تعیین شده است و روح همسر، شما را به تکامل می رساند.
  • خود انگیز: عشق در نظر شما کاملا" طبیعی و برای سرگرمی تصور می شود؛ اگر چنین نباشد احساس خوبی نسبت به عشق نخواهید داشت.
  • مشهود: بسیار اساسی، آنچه که شما بـه دنـبـالش مـی گردید همدمی ابدی برای تمام مدت عمر است، عشقی پایدار که همیشه همراه شما خواهد ماند.
  • محتاط: ذاتا" واقع بین هستید می دانید که در عشق رنج و جـدایی وجـود دارد ولی این باعث عدم درگیر شدن شما نمیگردد


بر گرفته از سایت مردمان