کاوش

***جستجو های من***

کاوش

***جستجو های من***

شیطون

 من امروز سیب خوردم شیطون شدم ؛فقط .....

ص:

اون کسی که می خوام ببینمت ؛عزیز؛ کجایی فریاد از این بلند تر 

حکایت

حکایت

یکی از حکما را شنیدم که می گفت : هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر آ«کسی که چون دیگری در سخن باشد همچنان ناتمام گفته سخن آغاز کند .

سخن را سر است اى خداوند و بن

میاور سخن در میان سخن

خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش

نگوید سخن تا نبیند خموش

* * * *

حکایت

تنی چند از بندگان محمود گفتند حسن میمندی را که سلطان امروز تو را چه گفت در فلان مصلحت ؟ گفت : بر شما هم پوشیده نباشد . گفتند : آنچه با تو گوید به امثال ما گفتن روا ندارد . گتف : به اعتماد آنکه داند که نگویم ، پس چرا همی پرسید؟

نه سخن که برآید بگوید اهل شناخت

به سر شاه سر خویشتن نباید باخت

* * * *

 

هفته دیگه عروسیه و من دقیقا امتحان ؛مدرن؛ دارم

چیکار کنم  من

همیشه کاری را که شروع می کنید به اتمام برسانید

 

خیلی بد است، اما بچه ها باور کنید من امروز حالم خیلی گرفته شده. ماشینم را به کارواش بردم تا به خیال خودم تمیز شود و برق بیفتد. آنها ماشین را به طور دستی شستند تا مبادا دستگاه های شستشو رنگ اتومبیل من را نبرند.

به هر حال، کارکنان آنجا همیشه کارشان را عالی انجام می دادند، اما مدتی است که صاحب قدیمی ملک را به یک فرد کودن واگذار کرده و متاسفانه این افراد حتی نمیتوانند یک رومیزی را تمیز کنند چه برسد به یک ماشین لوکس و تجملی.

دلیل عصبانیت من از این قرار است که وقتی برای تحویل ماشین در محل حاضر شدم، متوجه شدم که آنها قسمت های ریزی را از قلم انداخته اند، که اگر بخواهم آنها را نام ببرم باید بگویم: کل در سمت راست، چرخ ها، و از این گذشته لکه هایی هم بر روی کل شیشه جلو....به چشم می خورد و تازه دو برابر نیز از من پول گرفته بودند. خوب خودتان قضاوت کنید؛ به همین دلیل سرشان داد و بیدا کردم و آنها هم تمام اشکالات را برطرف نمودند، اما به راحتی 20 دقیقه از وقت گرانبهای مرا تلف کردند.

کار را به دقت انجام دهید

نکته ای که قصد داشتم با داستان بالا به شما منتقل کنم این است که به هر حال هر کسی شغلی دارد و کاری انجام می دهد، اما اگر شخصی به راستی در پی قدرت و موفقیت باشد، باید بداند که مهمترین عامل در راه رسیدن به آن، اهتمام در اتمام کار است.

اگر تصمیم به انجام چالش های تازه می گیرید، باید تا آخرین مرحله را در نظر خود مجسم کنید. ممکن است پیروز شوید و یا شکست بخورید اما تا پایان راه، نجابت، قدرت، امید، و عزم خود را برای مبارزه کردن از دست ندهید – چه ببرید چه ببازید- به خاطر داشته باشید که برنده هیچ گاه نمی ترسد و ترسو هیچ گاه برنده نمی شود. هیچ گاه این مطلب را فراموش نکنید. آیا منظورم واضح است؟ بله من همیشه منظورم را به روشنی بیان می کنم.

آیا می توانید تصور کنید: ماشینی را خریداری کرده اید که ساخت آن نیمه کاره است؟ ماشین روشن می شود، می توانید با آن رانندگی کنید، اما فقط ترمز ندارد. نظرتان در مورد زندگی کردن در خانه ای که سقف ندارد چیست؟ به طور حتم امکان پذیر نیست. این در حالی است که بسیاری از انسان ها اهداف خود را در نیمه راه به دست فراموشی می سپارند، چراکه ادامه مسیر برایشان دشوار است و باید از موانع بسیار زیادی عبور کنند. ترسوها.

پشتکار و بلند پروازی

من یکی از طرفدار های پر و پا قرص بوکس هستم گاهی اوقات ورزش به خشونت و خوی وحشیانه کشیده می شود ( که نکته جالب و هیجان انگیزش نیز همین جاست) اما چیزی که من از این ورزش یاد گرفتم این است که قهرمانان واقعی، افرادی مثل راکی مارکیانو (خدا روحش را شاد کند)، محمد علی کلی، و شوگر ری لئونارد، تنها به این دلیل به صورت افسانه در آمدند که هیچ گاه نترسیدند و دست از ادامه کار نکشیدند. آنها تمام مدت از جان و دل مبارزه می کردند.

حتی در زمانی که خسته شده بودند، و یا ضربه خورده بودند، همیشه بر علیه تمام مشکلات و موانع در نهایت قدرت می ایستادند و به پیروزی دست می یافتند.  آنها میتوانستند حریفان خود را ضربه فنی کنند چراکه پایشان را فراتر از مرزها می گذاشتند و هیچ کس نمی توانست به گرد پای آنها برسد. رقبا در هیچ حالتی با آنها قابل مقایسه نبودند.

بلند پروازی هایشان حد و مرزی نداشت. آنها تشنه بودند و هر بار ثابت کردند که میزان عطششان تا چه اندازه سیری ناپذیر بوده است.

بلند پروازی مانند دانه ای است که در قلب شما روییده می شود و مانند دست مایه ای شما را به سمت موفقیت و کامیابی رهنمون می سازد. به شما کمک می کند تا به بالاترین قله هایی که هیچ کس دیگر حتی نمی تواند تصورش را هم  بکند به راحتی صعود کنید. اما بلند پروازی هم به نوبه خود نیاز به پرورش و تغذیه دارد. شما باید آتش آن را به دقت شعله ور کنید، و تا آنجایی که ظرفیت شما اجازه می دهد آنرا رشد و پرورش دهید.

یکی از دلایلی که بسیاری از افراد پیش از اینکه به هدف خود برسند، دست از تلاش و کوشش می کشند، این است که سنگ های بزرگ بلند می کنند و همانطور که میدانید سنگ بزرگ نشانه نزدن است

اهداف واقع گرایانه و دست یافتنی معین کنید

به پایان رساندن کاری که در ذهن دارید نشان می دهد که از همان آغاز در ذهن خود نقطه اتمامی را معین کرده بودید. برای خودتان اهداف معینی را مشخص کنید، البته نه هر هدفی؛ شما باید اهدافتان را از روی واقع نگری و میزان توانایی های شخصیتان انتخاب کنید.

یکی از راههایی که شما را به سرعت به شکست می رساند این است که اهدافی برای خود برگزینید که به هیچ وجه و حتی از طریق معجزه هم نتوانید به آنها دست پیدا کنید. تعیین هدف به این دلیل مهم است که به شما نوعی حس حسن ختام میدهد. یک چیز ملموسی است که می توانید به راحتی به سمت آن نشانه روید. زمانی که در ذهن خود هدف داشته باشید به آسانی می توانید طرح هایی در راه رسیدن به آن پی ریزی کنید. طرح و برنامه ریزی جزء مهمترین فاکتورها به شمار می روند.

و اما نکته مهم دیگر این است که اهداف دارای انواع مختلفی هستند. فرض کنید در یک مسابقه اتومبیل رانی شرکت کرده اید. هدف نهایی شما رسیدن به خط پایان است. اما ممکن است در میان راه برای صرف غذا و یا رفتن به دستشویی و غیره توقف داشته باشید.

این محل های توقف به عنوان اهداف میانی به حساب می آیند. شما به منظور رسیدن به هدف نهای خود باید این اهداف کوچکتر اما لازم و ضروری را پشت سر بگذارید.

پله به پله

یکی از بهترین راهها در رسیدن به اهداف این است که در هر مرحله تنها یک گام به سمت جلو بردارید. اگر هدف نهایی شما این است که قهرمان جهانی بوکس شوید باید به باشگاه بوکس بروید تا با روش های صحیح مشت زنی آشنا شوید.

زمانی که کمی پیشرفت نمودید می توانید حرکت در داخل رینگ را آموزش ببینید. سپس پیچ تاب دادن به بدن را یاد می گیرید و می توانید از ضربه هایی که به سمت شما وارد می شود اجتناب کنید.

سرانجام نوبت به اولین مسابقه غیر حرفه ای تان می رسد. شما باید ابتدا مانند یک آماتور مشت زنی کنید و بعد آنقدر پیشرفت کنید تا بتوانید جایزه دستکش طلایی ( Golden Gloves) را از آن خود نمایید و شاید روزی برسد که جایزه المپیک را نیز بدست آورید. رفته رفته به صورت یک حرفه ای در می آیید و در حدود 20 مسابقه را می برید ( و شاید برخی از آنها در مقابل مدعیان پیروزی باشد) باید به تدریج راه خود را برای جاودانه کردن نامتان در سطح جهان بپیمایید.

فقط در این صورت و تنها با پشت سر گذاشتن اهداف میانی است که می توانید به هدف نهایی برسید.

و اما در مورد مسابقه نهایی: اگر برنده شوید که خوب مسلم است به هدفتان دست پیدا کرده اید، اما اگر شکست بخورید باید به این تجربه خود به عنوان یک پشتوانه نگاه کنید.  اگر پشتکار داشته باشید و از مسیر اصلی خارج نشوید شانس بیشتری برای پیروزی پیدا می کنید.

تنها چیزی که باید در هر حال به خاطر داشت باشید این است که چون صرفا جایزه بزرگ از آن شما نشده، بازنده محسوب نمی شوید. شما مراحل بسیار زیادی را در زندگی پشت سر گذاشته اید. آیا یک قهرمان که دارنده مدال طلای المپیک شده اما در یک مسابقه باشگاهی بازنده شده را می توان بازنده خواند؟ البته که نه، او به راحتی میتواند به موفقیت های بزرگتری دست پیدا کند اما باید کارهایی انجام دید که سایرین نمی کنند.

نکته ای که مد نظر من است این است که باید به خودتان حتی برای کوچکترین موفقیت هایی که به دست می آورید پاداش دهید.  به توانایی هایتان افتخار کنید و از آنها به عنوان پلی برای رسیدن به موفقیت های بزرگتر استفاده کنید. و هیچ گاه فراموش نکنید که هر کس پیش از اینکه راه رفتن را یاد بگیرید، سینه خیز می رود.

تمرکز داشته باشید

اگر شعله های امید و آرزو در وجودتان فروزان باشد، بنابراین تمرکز به عنوان یک نیروی مهار کنننده برای هدایت شعله های آتش در مسیر مناسب به شمار می رود. برای اینکه بالاترین بازدهی را داشته حال چه یک مرد ثروتمند باشید و یا یک ورزشکار مشت زنی، باز هم باید ذهنتان را روشن نگه دارید. باید کارهایی که تصمیم به انجام دادن آنها را می گیرید در نهایت تمرکز و دقت انتخاب شوند.

اگر 50 کار متفاوت در پیش روی دارید و می دانید که تنها 10 تای آنها را می توانید انجام دهید، ذهنتان را از انجام 40 تای باقیمانده پاک کنید. کارهای بی فایده را از برنامه زندگی تان حذف کنید. باید یاد بگیرید که به طور آگاهانه تنها اهداف مهم را انتخاب کرده و فقط آنها را دنبال نمایید. با این کار انرژی لازم را بدست آورده و از اینکه کارهای دیگر را انجام نداده اید پشیمان نمی شوید. در آخر: امور مهم را با بهره گیری از آخرین حد توانایی هایتان با موفقیت پشت سر می گذارید.

و در انتها باید اشاره کرد که بازنده های واقعی افراد ترسویی هستند که از ادامه کار منصرف می شوند. بیشترین تلاش را بکنید و به نتیجه ای که بدست آوردید، افتخار کنید. اما به ذخیره های اندک خود قناعت نکنید؛ همیشه ماهی های بزرگتری هم وجود دارند که خوشمزه تر هستند.

مراقب اطراف خود باشید و همه چیز را زیر نظر بگیرید.

 

اعتماد بنفس بالا، یک ضرورت حیاتی

اعتماد بنفس بالا، یک ضرورت حیاتی

 


همچنین اعتماد بنفس به مفهوم برتری داشتن، تکبر وخود بینی نمیباشد زیرا این خصوصیات رفتاری از اعتماد بنفس پایین نشات میگیرند. اعتماد بنفس شما نباید یک پدیده مقایسه ای و رقابتی باشد زیرا در این هنگام شما خود را در معرض احتیاج و وابستگی به پذیرش دیگران قرار خواهید داد که با اعتماد بنفس واقعی و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نیازی به پذیرش، موافقت، تائید، تشویق و دلگرمی دیگران ندارند. همچنین اعتماد بنفس بالا اینگونه نیست که شما را از هر گونه تردید، یاس ونگرانی مصون بدارد بلکه تنها تحمل و غلبه بر آنها را برای شما آسانتر میسازد.

خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* برخوردار از مرکز کنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.
* از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میکنند.
* میانه روی را در افکار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میکنند.
* قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه کردم" میباشند.
* توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.
* مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.
* تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.
* به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.
* همواره مسئولیت ادراکات، احساسات و واکنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافکنی نمیکنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.
* همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسکهای مثبت در زندگی بیم ندارند.
* دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.
* از آنکه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.
* هنگامی که از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.
* در برابر موانع و مشکلات به آسانی تسلیم نمیگردند.
* نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.
* از آنکه در کاری شکست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.
* هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.
* توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.
* به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.
* به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.
* باور دارند که فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.
* نیازی به کمالگرایی ندارند.
* هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیکنند.
* از آنکه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.
* نیازی به اثبات و توجیه افکار و عقاید خود به دیگران ندارند.

چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* آگاه باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیرکترین و باهوشترین بودن، مشهوربودن، محبوب ترین بودن، سریع ترین بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع ترین بودن، خوش لباس ترین بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.
* توانایی ها، استعدادها و موفقیتهای خود را جشن بگیرید.
* خود را به خاطر اشتباهاتی که مرتکب گشته اید عفو کنید.
* بروی نقاط ضعف خود تمرکز نکنید. هر انسانی نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردی خود آشنا شده و از آنها پیروی کنید.
* از تحقیر و سرزنش خود دوری کرده و مثبت اندیشی را فرا گیرید.
* خود را بر اساس یک سری استانداردهای منطقی و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهید.
* یاد بگیرید که شما یک انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصمیم گیریهای زندگیتان میباشید.
* بیاموزید که با پشتکار و سماجت قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید.
* بیاموزید که شما نیازی به تلاش بی وقفه برای کامل گشتن ندارید.
* خودتان تعیین کننده مفهوم موفقیت باشید.