سراب من
به زمین , به آسمان , به نیستی
به زمین که جز تباهی و سیاهی چیزی نیست
به فنا, فنا شدن در گناه در ننگ
اوج , اوج به اسمان سبز اوج گرفتن تا .....
از زمین ,از ننگ , از ظلم, از کفر و از نور
من خویشتن سوختن ساختن
سرزمین زیبا اسمان بی ستاره دلی از تباهی و ظلمت به اوج سکوت می رسد
به سراب به زندگی بی مهتاب
به خدا
به خویشتن سوختن ساختن
به چه می اندیشی به کجا خواهی رفت
سراب عشق در کجا ها زیباست